کد خبر 49013
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۶

همان مردمي که 14 خرداد سال گذشته از روي دلسوزي و خيرخواهي به جناب آقاسيدحسن خميني تذکر دادند که «وصيّت حاج احمد/پيروي از ولايت»، اين‏بار آماده‏اند تا در اوّلين مواجهه‏ي حضوري با رئيس‏جمهور (چه در 14 خرداد و چه هر زمان ديگر) به پاره‏ي تنشان و رئيس‏جمهور مح

مشرق-
1- نظام حقوق و تکاليف متقابل حاکمان و مردم در منشور سياست علوي يکي از وظايف اصلي مردم در قبال حاکمان جامعه را «النصيحة لأئمّة المسلمين» مي‏داند. يعني مردم نبايد مسؤولان را به حال خود رها کنند تا خداي ناکرده در اثر انحرافات فکري و اجرايي، خود و جامعه را به تباهي بکشانند.
بر اين اساس بر مردم عقلاً و شرعاً «واجب» است که خيرخواه و دلسوز حاکمان باشند و در بزنگاه‏هاي حساس، با اتخاذ تدابير مناسب پيام‏هاي هشدارگونه‏ي خود را به گوش مسؤولان رسانده و کژي‏ها را راست کرده و حاکمان را در صراط مستقيم خدمت و عدالت حفظ کنند. اين همان امر به معروف و نهي از منکري است که به فرموده‏ي رسول خدا(ص) اگر ترک شود، خوبان امّت هم در آتش قهر الهي و غلبه‏ي منکرات خواهند سوخت.
2- شايد از همان اوايل آغاز به کار دولت نهم، رگه‏هايي از جهت‏گيري‏هاي انحرافي و تفکرات التقاطي در سخن و رفتار بعضي حاميان و اطرافيان رئيس‏جمهور به چشم مي‏خورد و بعضي ديده‏هاي تيزبين، از همان زمان هم تذکراتي را مطرح مي‏کردند؛ امّا از يک طرف به دليل ضرورت حمايت از دولت خدمت‏گزار و از طرف ديگر به جهت عظمت تلاش و خدمات صادقانه‏ي رئيس‏جمهور، رگه‏هاي انحرافي به‏قدري ناچيز جلوه مي‏کرد که بسياري آن را کم‏اهميّت تلقّي کرده و بعضي نيز اصلِ مطرح کردن آن را باعث پر و بال گرفتن آن مي‏دانستند.
لذا آنچه در عمل اتفاق افتاد اين بود که جريان نفوذي انحرافي با سوء استفاده از سکوت و مداراي کريمانه نظام و خواصّ روشن‏ضمير، در حرکتي خزنده در درون دولت لانه کرد و هر روز به رئيس‏جمهور نزديک‏تر شد و هرچه بيشتر قدرت پيدا کرد، ياران انقلابي و متعهّد رئيس‏جمهور را با بهانه‏هاي مختلف از اطراف او حذف کرد و کم‏کم يکّه‏تاز ميدان قدرت شد.
اين روند تا آنجا ادامه يافت که در ميانه‏ي دولت دهم، بسياري از خواصّ اهل حق که روزي با تحليل‏ها و برداشت‏هاي مختلف، پرداختن به مقوله‏ي جريان انحرافي را در دستور کار نمي‏دانستند، ديگر سکوت را جايز ندانسته و بر خود لازم ديدند که در مقابل آن موضع‏گيري کرده و جامعه را از خطري قريب‏الوقوع آگاه ساخته و هشدار دهند.
3- آنچه اين روزها در صحنه‏ي سياسي کشور در جريان است، چند بازيگر اصلي دارد که بايد نقش و کارکرد ويژه‏ي هر يک را بررسي کرد:
الف- «جريان انحرافي» که سرمست از قدرت و به‏خيال خود، خرسند از تسخير عقل و قلب رئيس‏جمهور مشغول عربده‏کشي است.
ب- «دشمنان بيروني» که از طرفي مشغول دميدن در شيپور حاکميت دوگانه‏اند و از طرف ديگر، براي جريان انحرافي سوت و کف مي‏زنند و هورا مي‏کشند.
ج- «خواص اهل حق» که اندک‏اندک وارد ميدان مبارزه با جريان انحرافي شده و در مصاحبه‏ها و سخنراني‏ها و تحليل‏هاي خود دست به افشاگري مي‏زنند و البته طيف وسيعي را شامل مي‏شوند.
د- «خواص اهل باطل» يا مزدودان و مطرودان فتنه‏ي 88 که آب گل‏آلود موجود را فرصت مناسبي براي ماهي‏گيري يافته و به دنبال کسب وجهه‏اي براي خود هستند و بعضاً ميدان‏دار مبارزه با جريان انحرافي شده‏اند!
هـ- «رئيس‏جمهور» که ظاهراً گوش شنوايي براي شنيدن انتقادات به‏حقّي که نسبت به عملکرد جريان انحرافي و خطرات آن وارد مي‏شود ندارد و يا بنا به دلايلي که خواهم گفت، اين‏گونه وانمود مي‏کند.
و- «مقام معظّم رهبري» که با درايت و هوشمندي خاصّ خود، صحنه را به دقّت رصد فرموده و ضمن تأکيد بر حفظ آرامش، هشدار داده‏اند که اجازه‏ي انحراف درمسير انقلاب را نخواهند داد.
ز- «مردم» که غالباً تا کنون فقط نظاره‏گر صحنه بوده‏اند و هنوز نقش فعّالي را بر عهده نگرفته‏اند.
4- با يک تحليل مي‏توان از بين هفت نقش مطرح‏شده، «مردم» را بازيگر نقش اصلي ادامه‏ي اين سناريو دانست که کليد آخرين در را در دست دارند و پرده‏ي نهايي اين نمايش را رقم خواهند زد. چرا که:
دشمن که دشمن است و جز دشمني نبايد از او انتظاري داشت؛ جريان انحرافي هم که به اين سادگي‏ها دست از سر رئيس‏جمهور برنخواهد داشت؛ خواصّ اهل باطل هم که به چيزي جز منافع خود نمي‏انديشند؛ خواصّ اهل حق هم که کم و بيش به وظيفه‏ي روشنگري خود عمل کرده‏اند، ولي هنوز نتيجه‏ي دلچسبي نگرفته‏اند؛ و تحقق عملي تدابير مقام معظم رهبري هم که وابسته به بصيرت انقلابي و حضور فعّال «مردم» در صحنه است.
بر اين اساس، اين مردم هستند که مي‏توانند رئيس‏جمهورشان را از خواب غفلت بيدار کنند؛ اين مردم هستند که بايد به وظيفه‏ي «النصيحة لأئمّة المسلمين» عمل کنند و دلسوزانه دست احمدي‏نژاد را بگيرند و نگذارند او خود را به پرتگاه هلاکت بيفکند؛ اين مردم هستند که بايد عملاً (و در عين دلسوزي و خيرخواهي) به رئيس‏جمهور بفهمانند که اگر به او رأي داده‏اند، اگر براي رأي‏آوري او نذر و نيازها کرده‏اند، اگر در سفرهاي استاني با آن همه شور و شعور از او استقبال کرده‏اند، اگر تا به‏حال از او حمايت بي‏دريغ کرده‏اند و بسياري اگرهاي ديگر که ممکن است عامل غفلت و توهّم و خودباوري مفرط رئيس‏جمهور شده باشد، همه‏ي اين اگرها براي آن بوده است که مردم رئيس‏جمهور را در خطّ ولايت‏فقيه و سربازي شايسته براي مقام معظم رهبري مي‏دانسته‏اند؛ وگرنه هيچ‏کس عاشق سينه‏چاک و بي‏قيد و شرط رئيس‏جمهور نبود و نيست.
5- امروز مردم رسالت سنگيني بر عهده دارند. مثل بسياري از گردنه‏هاي حساس تاريخ اسلام، امروز هم مردم تعيين‏کننده‏ي نهايي‏اند و حرف آخر را مي‏زنند. مسلّماً اگر مردم بتوانند به درستي و به‏گونه‏اي که باعث سوء استفاده‏ي دشمن هم نشود، صداي خود را به گوش رئيس‏جمهورشان برسانند و اين هشدار دلسوزانه را به ايشان بدهند، پرده‏ي پاياني ماجرا به خوبي رقم خواهد خورد و فتنه‏اي ديگر در نطفه خفه خواهد شد.
اهميّت و کارکرد استثنايي نقش مردم آنجا روشن‏تر مي‏شود که مي‏بينيم هرچه خواصّ روشن‏ضميرمان تذکر مي‏دهند و در رسانه‏ها و روزنامه‏هايشان مي‏نويسند، از رئيس‏جمهور قريب به اين مضمون مي‏شنوند که «من اصلاً روزنامه نمي‏خوانم و فرصت مراجعه به رسانه‏ها را هم ندارم»! البته شايد واقع‏بينانه‏تر آن باشد که بگوييم رئيس‏جمهور صداي خواصّ را مي‏شنود، امّا چون از طرفي خود را مستظهر به آراء مردم مي‏داند و از طرفي در اخلاص و دلسوزي بعضي خواص ترديد دارد، ترجيح مي‏دهد گفته‏هاي آنها را ناشنيده بگيرد.
اينجاست که «مردم» بايد بار اين مسؤوليت الهي را رأساً بر دوش بکشند و صداي خود را مستقيم و بلاواسطه‏ي رسانه‏ها به گوش رئيس‏جمهور برسانند و احمدي‏نژاد را نجات دهند. مطمئناً اگر رئيس‏جمهور فرياد هشدارگونه‏ي مردم را از خودِ مردم بشنود، بر خود خواهد لرزيد و به خود خواهد آمد و معادلات ماجرا تغيير خواهد کرد. پس خروج از «نظاره‏گري و انفعال» و پي‏گيري «راهبرد بصيرت فعّال» وظيفه‏اي است که امروز بر عهده‏ي مردم است.
6- البته اين روزها شواهدي به چشم مي‏خورد که نشان مي‏دهد جريان انحرافي هم به خوبي فهميده است که مردم به اين راحتي‏ها از رئيس‏جمهور محبوب خود دست نمي‏کشند و اجازه‏ي مصادره‏ي او را نمي‏دهند. جريان انحرافي مي‏داند که در اوّلين فرصتي که توده و بدنه‏ي مردم (يعني همان‏هايي که احمدي‏نژاد از جنس آنان است) با رئيس‏جمهور مواجه شوند، حرف دل خود را با او در ميان خواهند گذاشت و با تلنگري دلسوزانه او را متوجه اشتباه خود خواهند کرد. لذا اين جريان سعي مي‏کند حتّي‏المقدور به‏گونه‏اي برنامه‏ريزي کند که تا زماني که آب‏ها از آسياب نيفتاده، رئيس‏جمهور با توده‏ي ملّت و متن امّت مواجه نشود.
بر همين مبناست که سفر استاني رئيس‏جمهور به قم را به تعويق مي‏اندازند و در نهايت هم به سفري يک‏روزه براي افتتاح چند طرح عمراني آن‏هم بدون حضور متن مردم تقليل مي‏دهند و باز زمزمه‏هايي را مبني بر لغو سخنراني رئيس‏جمهور در مراسم ملّي و ديني 14 خرداد مطرح مي‏کنند. چون آنها مي‏دانند که 14 خرداد يعني حضور عصاره‏ي ملّت در صحنه‏ي سياست‏ورزي دين‏مدارانه.
امّا به کوري چشم دشمن، ملّت بيدار است و مردم به خوبي با وظايف خود آشنايند. همان مردمي که 14 خرداد سال گذشته از روي دلسوزي و خيرخواهي به جناب آقاسيدحسن خميني تذکر دادند که «وصيّت حاج احمد/پيروي از ولايت»، اين‏بار آماده‏اند تا در اوّلين مواجهه‏ي حضوري با رئيس‏جمهور (چه در 14 خرداد و چه هر زمان ديگر) به پاره‏ي تنشان و رئيس‏جمهور محبوبشان دلسوزانه تذکر دهند که مبادا با توطئه‏ي دشمنان، دستانت را از دست مجروح علمدار نهضتِ به‏سوي ظهور جدا کني؛ که اين دست در دستِ وليّ خداست و دست او نيز در دست خداست و «يد الله فوق أيديهم».
البته هوشمندي ملّت اقتضا مي‏کند که اين تذکر، توأم با اخلاق اسلامي و رعايت ادب و احترام نسبت به مقام رياست‏جمهور باشد تا ناخواسته زمينه‏ي سوء استفاده‏ي جريان انحرافي و گرگ‏هاي کمين‏کرده‏ي خارجي را فراهم نکند و در عين حال، براي رئيس‏جمهور غفلت‏شکن و الهام‏بخش باشد. و صد البته، اين هنر انقلاب و اسلام و هنر ولايت‏فقيه است که نسل‏هايي را تربيت مي‏کند که چنين بيدار و حماسه‏آفرينند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس